دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست. قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو ؟ گاهگاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز که همین شوق ٬ مرا خوب ترینم ! کافیست
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۹ ساعت 17:8 توسط azade
|